دوشنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۴ - ۱۰:۲۴
آیت‌الله کاشانی؛ روحانی مجاهدی که تاریخ ایران را تغییر داد

حوزه/ ۳۰ تیرماه، روز بزرگداشت آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی، عالم مجاهد و پیشگام مبارزه با استعمار و استکبار. او که نقش بی‌بدیلی در نهضت ملی شدن صنعت نفت داشت، همواره به عنوان الگویی شجاع و ماندگار در تاریخ ایران شناخته می‌شود.

به گزارش خبرگزاری حوزه، سی ام تیرماه، روز بزرگداشت آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی است که آقای علی گلستانی در مطلبی درباره این شخصیت شجاع و بی بدیل نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم

انسان، این شاهکار آفرینش، در نهاد خویش هماره رو به سوی کمال داشته و با اشتهایی سیری‌ناپذیر در تکاپوی صعود به مدارج کمال، تعالی و ترقّی است.

معنای تکامل انسان، تغییراتی تدریجی در راستای شکوفایی و به فعلیت رساندن استعدادهای فطری اوست که خدای متعال در وجود او به ودیعت نهاده است؛ در همین راستا (عروج به قلّه‌های رفیع ترقّی و کمال)، یکی از کاری‌ترین نیروهای فطری انسان، میل به تقلید و اسوه‌پذیری است و یکی از امکانات خارجی آن نیز سیره و تجربه کمال یافتگان است. احساس الگوخواهی فطری و درونی از یک سو و مشاهده سیر تکاملیِ به کمال رسیدگان، سبب اشتیاق آدمی برای رسیدن سریع‌تر به کمال مطلوب با تمسّک به روش و سیره تکامل یافتگان است.

یکی از مؤثرترین و کارآمدترین شیوه‌های تربیتی که در قرآن کریم نیز مکرّر مورد توجه قرار گرفته است، ارائه الگوهای شایسته _به طور مستقیم یا غیر مستقیم_ است (نمونه: احزاب/۲۱، احقاف/ ۳۵، انعام/ ۹۰، ممتحنه/ ۶، توبه/ ۱۰۰، یوسف/ ۱۱۱، تحریم/ ۱۱ و ۱۲)‌.

در قرآن کریم بیش از یکصد بار سخن از تبعیّت و اتّباع آمده که خود نشان دهنده اهمیتی است که این کتاب انسان‌ساز برای اسوه پذیری و تقلید در عرصه تربیت، تزکیه و هدایت انسانی قائل است. بنابراین: تا نسل انسان بر گستره خاک گسترده است، مسیر پیموده شده از سوی اولیای الهی و شاگردان حقیقی مکتب آنان قابل اقتداء و تأسی است.

با عنایت به این مقدمه مختصر و با تذکر به آنکه مطالب پیش‌رو، بیش از آنکه به معرفی اسوه ناشناخته‌ای بپردازد، رسالت خویش را تنها تذکر به عظمت شخصیت گرانسنگی می‌داند که همگان بویژه جوانان، نیاز به شناخت ایشان دارند؛ درباره اسوه‌ایی می‌گوید که دو امام امت یعنی امام راحل عظیم‌الشأن (رحمةالله‌علیه) و سیدناالقائد (حفظه‌الله) بر شناخت و اطلاع از سیره ایشان تأکید ویژه داشته و دارند.

یکی از الگوهایِ درخشان تاریخ پرافتخار ایران و از شخصیت‌های برجسته که نام او با پدیده مبارک ملی شدن صنعت نفت عجین گشته و غیر قابل انفکاک است، شاگرد حقیقی مکتب اولیای الهی، عالم مجاهد و شجاع، حضرت آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی (رضوان‌اللَّه‌تعالی‌علیه) است.

عالمی که با استقامت و شجاعت خویش، در صفحه تاریخ خوش درخشید و به عنوان الگو و اسوه‌ای درخشان برای آیندگان باقی ماند. شخصیتی که آیت الله آقا ضیاءالدین عراقی از علمای ایرانی مقیم نجف در شأن او تعابیری چون: عالم عامل، فاضل کامل، دریای تقوا و ورع، پرچمدار هدایت، سید بزرگوار، پایه استوار، پناهگاه عموم مردم، مایه افتخار اهل تحقیق، حامی حوزه مسلمین، جهاد کننده در حفظ احکام دین، رسیده به درجات صلاح و نائل شده به بلندترین مرتبه اجتهاد را به کار برده‌اند (۱).

همچنین آیت الله صدر از مراجع بزرگ تقلید در عراق نیز در نامه‌ای درباره ایشان می‌فرمایند: باید قدر این نعمت عظما و موهبت کبری را همه کس بداند (۲).

آیت الله کاشانی شخصیت والا مقامی است که حتی امام راحل (قدس‌سره) با آن حساسیت نسبت به برگزاری درس، پس از اطلاع از کسالت ایشان، درس خود را تعطیل کرده و برای عیادت از ایشان به تهران می‌روند! بنیانگذار فقید انقلاب اسلامی، آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی (رضوان‌اللَّه‌تعالی‌علیه) را عالمی مبارز و مجاهد می‌دانند که سراسر عمر بابرکت خویش را در راه مبارزه با استکبار و استعمار صرف کرده و از مواضع غیورانه خویش کوتاه نیامده است:

(ما در زمان خودمان هم آقای کاشانی را دیدیم. آقای کاشانی از جوانی در نجف بودند و یک روحانی مبارز بودند. مبارزه با استعمار، آنوقت البته انگلستان بود مبارزه با او. در ایران هم که آمدند تمام زندگی‌شان صرف همین معنا شد و من از نزدیک ایشان را می‌شناختم. در یک وقت وضع ایشان طوری شد که وقتی که از منزل می‌خواست حرکت کند فرض کنید بیایند به مسجد شاه، مسجد شاه مطلع میشد، در نظر داشتند، اعلام میشد، اینطور بود وضع ایشان، بعدش دیدند که اگر چنانچه یک روحانی در میدان باشد لابد اسلام را در کار می آورد، این حتمی است و همین طور هم بود. از این جهت شروع کردند به جوسازی. آنطور جوسازی کردند که یک سگی را عینک به آن زدند و آنطور که من شنیدم عینک زدند و از طرف مجلس آوردند این طرف و به اسم آیت الله. و من خودم در یک مجلسی بودم که مرحوم آقای کاشانی وارد شد در آن مجلس، مجلس روضه بود، هیچ کس پا نشد، من پا شدم و یکی از علمای تهران که الان هم هستند و من جا دادم به ایشان (جا هم ندادند). این جو را درست کرده بودند برای آقای کاشانی که دیگر از منزلش نمی‌توانست بیرون بیاید، در یک اطاقی محبوس بود در منزلش طوری که نمی‌توانست بیرون بیاید) (۳).

مظهر رشادت و شجاعت، امام راحل (قدس‌سره)، آیت الله کاشانی را شخصیتی شجاع می‌دانند که کسی را به شجاعت ایشان ندیده بودند! توجه به قائل این سخن، اهمیت مطلب را بهتر مشخص می‌کند:

(امام (رضوان الله علیه) یک بار در یک جلسه‌ی خصوصی که ما داشتیم، گفتند که من هیچ کس را به شجاعت آقای کاشانی ندیدم. توجّه کنید! این حرف را چه کسی میزند؟ امامی که خودش مظهر رشادت و شجاعت است. این را خودم از ایشان مستقیم شنیدم؛ دیگر راوی وسط نیست. گفتند من هیچ کس را به شجاعت آقای کاشانی ندیدم) (۴).

رهبر معظم انقلاب اسلامی (حفظه‌الله) نیز با تأکید بر شناخت تاریخ گذشته ایران اسلامی توسط جوانان، بر نقش مؤثر و بی‌بدیل آیت الله کاشانی در ملی شدن صنعت نفت تأکید داشته و بدون حضور ایشان، این نهضت را تشکیل‌یافته نمی‌دانند:

«آیت اللَّه کاشانی کسی است که اگر او نبود، نهضت ملی شدن صنعت نفت یقیناً در این کشور به وقوع نمی‌پیوست. من به جوانان عرض می‌کنم، با تاریخ گذشته‌ی نزدیک کشورتان آشنا شوید؛ چون یکی از راههای فریب و اغواگری، تحریف تاریخ است که امروز متأسفانه این کار به‌وفور صورت می‌گیرد. مرحوم کاشانی کسی است که به کمک او دکتر مصدّق و دیگر سرانِ نهضت ملی شدن صنعت نفت توانستند حمایت مردم را به این حرکت جلب کنند؛ والاّ حمایت مردم جلب نمی‌شد. کسی مصدّق را نمی‌شناخت؛ کسی معنای ملی شدن صنعت نفت را نمی‌دانست؛ توده‌های عظیم مردم که رأی و حضور و اقدام آنها در تحوّلات اجتماعی تعیین کننده است، در جریان وارد نبودند و برای آنها توضیح داده نشده بود. دستگاه دربار که مخالفت چیزفهمیِ مردم بود، خودش هم عامل دست انگلیسیها بود. روشنفکران و سیاسیّونی که جهت حرکتشان این بود، وسیله و راهی نداشتند و مردم به آنها اعتماد نمی‌کردند. مرحوم آیةاللَّه کاشانی وارد میدان شد. سابقه‌ی این مرد را، علما می‌شناختند و مردم ایران هم به او ارادت داشتند. او کسی بود که به وسیله‌ی قشون غاصبِ مداخله‌گرِ انگلیس در ایران، از کشور تبعید شده بود. شما ببینید آن روز وضع کشور چگونه بود. امروز به استقلال سیاسی ملت ایران نگاه کنید، ببینید هیچ قدرتی در دنیا نمی‌تواند هیچ‌گونه موضع‌گیری‌ای - حتّی موضعگیری زبانی - را بر دولتمردان ما تحمیل کند؛ اما آن موقع چنین بود که یک دولت بیگانه در دنباله‌ی جنگ بین‌الملل دوم - که انگلیسیها و امریکایی‌ها و روسها در زمان حکومت محمد رضای پهلوی از چند طرف وارد کشور ما شده بودند - به خودش جرأت می‌داد که یک عالم دینی را به خاطر مخالفت با سیاست انگلیس بگیرد و به خارج از کشور تبعید کند! البته قبلاً او را در قلعه‌ی فلک‌الافلاک خرم‌آباد زندانی کردند، که من رفتم آن سلولی را که می‌گفتند مرحوم آقای کاشانی در آن‌جا زندانی بود، از نزدیک دیدم. وقتی که از تبعید به تهران برگشت، امواج احساسات و ارادت مردم نسبت به این روحانی مجاهد و مبارز، چنان توفانی به راه انداخت که همه‌ی دشمنان را پس زد و انگلیسیها و دیگران حساب کار خود را کردند و فهمیدند که مبارزه با این عالم روحانی به جایی نخواهد رسید. بعد، مرحوم آیةاللَّه کاشانی به عنوان نماینده‌ی مردم تهران و رئیس مجلس آن روز، پشتیبان طرح ملی شدن صنعت نفت شد. نمایندگان مرحوم آیةاللَّه کاشانی به سرتاسر کشور مسافرت می‌کردند. من خودم آن وقت نوجوان بودم. نماینده‌ی مرحوم آیةاللَّه کاشانی به مشهد آمد و منبر رفت. او چنان دلهای مردم را مثل مغناطیس به خود جذب می‌کرد که هیچ عامل دیگری نمی‌توانست جای این حرکت را بگیرد. و به این ترتیب در سال ۱۳۲۹ شمسی - یعنی پنجاه و یک سال قبل که شروع نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران است - مردم طرفدار ملی‌شدن صنعت نفت ایران شدند و علی‌رغم این‌که محمدرضا موافق نخست‌وزیری مصدّق نبود، به پشتیبانی حمایت مردمی، مصدّق نخست‌وزیر شد. اگر مرحوم آیةاللَّه کاشانی این حمایت عظیم مردمی را برای مصدّق به وجود نمی‌آورد، او نخست‌وزیر نمی‌شد. بعد در سال ۱۳۳۱ که ضدّ حمله‌ی دربار علیه مصدّق شروع شد و او از نخست‌وزیری برکنار گردید، فقط یک عامل توانست مجدّداً قدرت را به مصدّق برگرداند و او مرحوم آیةاللَّه کاشانی بود. اینها جزو واضحات تاریخ است؛ جزو حوادثی است که کسانی که آن روز بودند، دیده‌اند و از قضایای آن خبر دارند و به‌روشنی می‌دانند چه گذشته است؛ لیکن عدّه‌ای عمداً اینها را کتمان می‌کنند و نمی‌گذارند این حرفها به گوش نسل حاضر برسد؛ که البته مقاصدشان معلوم است. وقتی شاه، قوام‌السلطنه را به جای مصدّق به نخست‌وزیری انتخاب کرد، مرحوم آیةاللَّه کاشانی در مقابل قوام‌السلطنه اعلامیه داد؛ مردم کفن پوشیدند و در تهران و شهرهای دیگر به خیابانها آمدند؛ لذا قوام‌السلطنه سه روز بیشتر نتوانست به عنوان نخست‌وزیر بماند. اصلاً مگر می‌شد در مقابل امواج عظیم مردم که آیةاللَّه کاشانی راه انداخته بود، مقاومت کرد؟ لذا قوام‌السلطنه کنار رفت و دوباره مصدّق بر سرِ کار آمد. انگلیسیها نفت ایران را مِلک شخصی خود به حساب آورده بودند و دهها سال استفاده‌ی غاصبانه می‌کردند و مال ملت ایران را تقریباً مفتِ مفت می‌بردند و دربار سلطنت هم برای این‌که چهار روز بیشتر به حکومت ننگین خود ادامه دهد، با انگلیسیها همکاری می‌کرد. اما این بساط را نهضت ملی شدن صنعت نفت به هم زد، که عامل و سرچشمه‌ی اصلی جوشش در این نهضت، همین مرد بزرگ و شجاع بود: مرحوم آیةاللَّه سید ابوالقاسم کاشانی. بخش بسیار مهم این ماجرا این است که الان عرض می‌کنم و این مطلبی است که می‌خواهم بخصوص جوانان ما به آن توجّه کنند. دشمن فهمید که راز پیروزی ملت ایران چیست؛ لذا درصدد برآمد تا سیاسیّون و سردمداران دولتی را از روحانیت و دین جدا کند مردم و جوانان ما نگذاشتند فرمول قدیمی دشمن، در انقلاب اسلامی تحقّق پیدا کند. این فرمول چیست؟ قدم اوّل، جدایی دستگاه سیاست و نهضت از دین و روحانیت است. قدم دوم، مأیوس شدن مردم از تحوّلی که به وجود آمده است؛ مثل مشروطیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت. مأیوس شدن مردم موجب می‌شود که در صحنه حضور نداشته باشند. قدم سوم، در غیاب مردم، پدید آمدن یک دیکتاتوری ظالمانه و بی‌رحم و در مشت دشمن و استکبار و استعمار قرار گرفتن است. در تحوّلاتی که دین نقشی نداشته است، راحت توانسته‌اند این فرمول را پیاده کنند: مردم را مأیوس کنند؛ آنها را از صحنه دور کنند؛ در غیاب آنها هر کاری که می‌خواهند بکنند و عوامل مورد نظر خود را سر کار بیاورند. در ایرانِ پس از انقلاب اسلامی نتوانستند این کار را بکنند؛ نتوانستند عنصر دین را از اساس حکومت جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی جدا کنند؛ نتوانستند مردم را مأیوس کنند؛ مردم در صحنه ماندند و تا مردم در صحنه هستند، دشمن مجال هیچ تحرّک واقعی و حقیقی را در کشور ما ندارد». (۵).

و تعابیر گرانسنگی دیگر از رهبر حکیم انقلاب اسلامی (حفظه‌الله) درباره عظمت اسوه ناشناخته، فقیه مبارز و شجاع مرحوم آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی که سزاوار دقت و تامل و تذکری برای شناخت الگوهای غرورآفرین و کم نظیر ایران اسلامی است:

* مرحوم آیت‌الله کاشانی در این حادثه نقش اول بوده، این را به شما بگویم. مرحوم آیت‌الله کاشانی رضوان‌الله‌علیه در مسأله‌ی ملی شدن صنعت نفت نفر دوم نبود، نفر اول بود (۶).

* سالیان درازی این شخصیتِ روحانیِ مبارزِ زاهدِ قانع و فداکار، مورد توطئه‌ی سکوت قرار گرفت. عمداً درباره‌ی او حرف نزدند، بعضیها هم که حرف زدند از جاده‌ی حق و انصاف فراتر رفتند. بجای این‌که چهره‌ی او را ترسیم بکنند نقاب زشتی بر چهره و سیمای نورانی این مرد خدا گذاشتند و او را آن‌جور وانمود کردند (۷).

* بنده فراموش نمی‌کنم در یکی از سفرهای مرحوم آیت‌الله کاشانی به مشهد؛ بنده آن وقت طلبه‌ی جوانی بودم؛ در مجلس ایشان در شبی نشسته بودیم، یکی از علمای مشهد، مرحوم حاج سیدمحمّد رضای بختیاری رحمةالله‌علیه از دوستان مرحوم کاشانی بود. با همدیگر خاطرات میدان جنگ و سنگرها را تبادل می‌کردند. ایشان می‌گفت: یادته آن شبها، آن روز کذایی، آن شب کذایی چه جوری زندگی می‌کردیم، سر برج دیده‌بانی می‌دادیم؛ یک انسان این‌جوری بود. در میدان جنگ گذرانده بود، در مبارزه زندگیش را سر کرده بود، طمعی نداشت (۸).

* مرحوم آیت‌الله‌کاشانی سابقه‌ی علمی‌اش در حد اجتهاد، یک مرد مجتهد قوی که در دوران بعد از حادثه‌ی ۲۸ مرداد ایشان چند سفر مشهد آمده بودند، بنده آن وقت طلبه‌ی کوچک و جوانی بودم در مجلس ایشان حاضر می‌شدم، علمای بزرگ مشهد در شبهای ماه رمضان - که ایشان یک یا دو ماه رمضان در مشهد بودند - می‌آمدند در محضر ایشان بحثهای علمی می‌شد و همه متفق بودند که از مرحوم آیت‌الله‌کاشانی استفاده‌های بزرگی می‌کردند. یک چنین مرد عالم فاضل مجتهد دانشمندی که آن هم مقام مبارزاتی‌اش، مبارزه‌اش با انگلیسها که همین مبارزه بعد از آمدن ایشان به ایران هم ادامه پیدا کرد؛ بعد از ۱۳۲۰ و رفتن پهلوی اول - رضاخان قلدر - از ایران و روی کار آمدن محمّدرضا این مبارزات ادامه پیدا کرد، به تبعیدها و زندانهای متعددی هم منتهی شد؛ این شخصیت این مرد خستگی‌ناپذیر است (۹).

و چندی پیش، نائب‌الامام (حفظه‌الله) در دیدار با دست‌اندرکاران برگزاری کنگره ملی شهدای کاشان، اهالی مکرّم آن منطقه را متوجه چنین شخصیت برجسته می‌نمایند که نباید همگان بویژه مردم کاشان، چنین شخصیت جلیل‌القدر و گرانسنگی را فراموش کنند:

(کاشان یک شهر برجسته است؛ حالا منهای آنچه در دوره‌ی ما اتّفاق افتاد ــ که حالا اشاره خواهم کرد ــ در طول تاریخ هم کاشان حقّاً و انصافاً برجستگی دارد: عالِم‌پرور است، شاعرپرور است، فقیه‌پرور است، ریاضی[دان]‌پرور است، مبارزپرور است، هنرپرور است؛ شخصیّت‌های برجسته‌ی بزرگی [دارد] و یک شهر عجیبی است. ... شخصیّت‌های برجسته‌ای [از این شهر] برخاستند که خب شماها آنها را می‌شناسید و میدانید و معروفند، و اسمشان در تاریخ همه‌جا ثبت است.

در دوره‌ی نزدیک به ما، [یعنی] تقریباً دوره‌ی معاصر ما، شخصیّت‌هایی هستند که با استعمار مبارزه کردند ــ که این فرق میکند با مبارزه‌ی با حکومت داخلی ــ مِن‌جمله پدر مرحوم آیت‌الله کاشانی، مرحوم آسیّدمصطفی کاشانی که ایشان از بزرگان علمای نجف بودند. وقتی که انگلیس‌ها در پایان جنگ [جهانی] اوّل آمدند و در واقع منطقه را چند کشور اروپایی بین خودشان تقسیم کردند و آمدند طرف ایران، اینها به فتوای مرحوم آسیّدمحمّدکاظم یزدی، از نجف آمدند در منطقه‌ی اهواز و منطقه‌ی جنوب عراق و غرب ایران و جنوب غربی ایران، مبارزه‌ی تن‌به‌تن کردند؛ هم مرحوم آسیّدمصطفی کاشانی، هم پسر ایشان مرحوم آسیّدابوالقاسم کاشانی که آیت‌الله کاشانی معروف ما این دوّمی است. بعد هم مبارزات اینها ادامه پیدا کرد. این اهمّیّت دارد؛ اینکه یک انسانی، یک انسان باشخصیّتی، زندگی خودش را وقف کند برای مبارزه‌ی با زور، با ظلم، با تجاوزطلبی، خیلی برای یک ملّت مهم و باارزش است؛ قدرش را باید دانست. حالا بعضی‌ها به مرحوم آیت‌الله کاشانی به خاطر یک اختلاف نظرات سیاسی اعتراض میکنند؛ دیگر توجّه ندارند که این مرد کسی است که ده‌ها سال با کمال شجاعت، با انگلیس‌ها مبارزه کرد.

در زمان رضاشاه که همه‌ی نفَسها در سینه‌ها حبس بود، مرحوم کاشانی مبارزه کرد؛ در آن زمان مبارزه کرد. امام (رضوان الله علیه) یک بار در یک جلسه‌ی خصوصی که ما داشتیم، گفتند که من هیچ کس را به شجاعت آقای کاشانی ندیدم. توجّه کنید! این حرف را چه کسی میزند؟ امامی که خودش مظهر رشادت و شجاعت است. این را خودم از ایشان مستقیم شنیدم؛ دیگر راوی وسط نیست. گفتند من هیچ کس را به شجاعت آقای کاشانی ندیدم. بعد سه قضیّه نقل کردند از شجاعت مرحوم آقای کاشانی که حالا آن قضایا را من نقل نمیکنم. این[طور] است. در آن محلّ تاریخی، ما رفتیم آنجا، زندانی را که آقای کاشانی آنجا بوده دیدیم. آن سلّولی را که آقای کاشانی ــ البتّه مدّت کوتاهی ــ در آن سلّول زندانی بوده، به ما نشان دادند. قضیّه‌ای را آنجا نقل کردند که در آن سلّولی که راحت نمیشد نشست، مأمور میرود پیش او و بنا میکند نصیحت کردن. آقای کاشانی یک پاسخی به او میدهد که نشانه‌ی کمال جرئت و شجاعت و نترسی و دلِ قرص و محکم این مرد است. و همین‌طور بقیّه‌ی کسانی که در این راه بوده‌اند؛ شخصیّت‌های برجسته) (۱۰).

همچنان که در طلیعه مطلب گذشت، مطالب گذشته که اندکی از دریای باعظمت شخصیتی چون مرحوم آیت الله کاشانی بود، بیش از آنکه در راستای معرفی اسوه ناشناخته‌ای چون ایشان باشد، در جهت ایجاد انگیزه‌ برای شناخت بیشتر آن عالم مجاهد و نستوه بود که سزاوار است همگان بویژه جوانان عزیز، در برابر ایادی استکبار و استعمار که وظیفه خود را تحریف و یا کتمان چنین شخصیّت‌های برجسته‌ای می‌دانند، بر شناخت و اقتداء بر سیره و مکتب آن بزرگ مرد شجاع و غیور تاکید و توجه ورزند که ملت بیدار و آگاه به اسوه خود، شکست نخواهد خورد!

{وَ سَلَامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا}

منابع:

۱. تاریخ مختصر نهضت ملی ایران، ص ۱۷

۲. همان، ص ۱۸

۳. صحیفه امام، ج۱۸، ص ۲۴۸

۴. بیانات در دیدار با دست‌اندرکاران برگزاری کنگره ملی شهدای کاشان ۲۶/۱۰/۱۴۰۳

۵. بیانات در تاریخ ۲۰/۰۸/۱۳۸۰

۶. بیانات در تاریخ ۲۴/۱۲/۱۳۶۳

۷. همان

۸. همان

۹. بیانات در تاریخ ۲۹/۰۴/۱۳۶۳

۱۰. بیانات در دیدار با دست‌اندرکاران برگزاری کنگره ملی شهدای کاشان ۲۶/۱۰/۱۴۰۳

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • محمد اکبری IR ۱۷:۵۷ - ۱۴۰۴/۰۵/۱۵
    احسنت بسیار عالی